بسم الله الرحن الرحیم—بخش دوم استدلال نقدپذیریی- بخش دوم-بهترین عمل در دنیا یادیگری علمی از استادبرجسته است- استادی که تمام مشکلات شناخت را بخوبی حل میکند- بهترین استاد درهستی خداوند منان است وپیامبران صلواته الله علیهم اجمعین همیشه نقش استادی وشاگردی با یاران وطرفداران خود داشتند- وحی بر پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلمدرهمه جا نزول میکرده است یعنی همه جا میبایست تعلیم گرفت وفرمودند از هرکس چیزی یاد گرفتی وبه اوعمل کردی اورا پرستش کردی اگر از جانب الهی باشد الله را پرستش کردی وگرنه ا زجانب شیطان است اورا پرستش کردی- رمودند ایا زمانی بوده استکه بدون دلیل چیزی را قبول کردی-فرمودندبله درعصر جاهلیت فرمودند از زمان شما مانند یهود ومسیحیت بودیدکه معادل بت پرستی هست ازمطالب من جدا نشویدکه باشیطان درجهنم جمع خواهید شد هرگاه درمطالب من دچار تفرقه تفسیری شدید از خداوندمنان ومن سئوال کنید مطابق میل خودتفسیر نکنید وهمه ائمه فرق تسنن فرمودند اهل تحقیق باشید چناچه بحقیقت رسید انرا عمل کنیدجز اهلبیت مکرم رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلمفرمایش رسول اکرم صلواته اله علیه واله والسلم راتکرار کردند کهاز دستورات ماکنارگیری نکیند وگرنه اهل جهنم خواهیدبود- استدلال نقدپذیری جناب اقای کارل پوپر همچنان که منقدین ایشان بیان کردند- ایشان نظریات خودرا مطلق میداند یعنی باقواعد ایشان فرد پرونده تحقیقات را درموردها برای ابد میبندد وضد نسبی گرائی است- بخصوص باپست مدرن ها وتحقیقات نسبی جامعه شناسی درتضاد قرار میگیرد- وعلم به عینیت میرسدواین علم درتمام زمینه هادر روح جمعی است نه فردی- به نظرحقیر اساس اینرای از زمانی که درجوانیدرغرب بخصوص درافکاردست راستی ودست چپی این اندیشه رسوخ داشت بخصوص دراندیشهای کمونیستی که ایشاندرجوانی جزو جوانان کمونیست وین بود حزب کمونیست چون توسط عوامل دولتی بشدتسرکوب میشد دستور تظاهرات جمعی داد وچناچه پلیس مخالفت کند وارد نبرد فیزیکی شود خونریزی زیادی ایجادشد ومردم حزب کمونیست متهم کردند برای ایجادغرور وخودخواهی مردم رابکشتن میدهد وایاشن تحت تاثیر مردم از حزب بیرون امد وبه سمت لیبرال دمکراسی کشیده شد درطول تاریخ روح جمعی ملاک حقیقت شناخته شده است ولی اسلام بخصوص ائمه اطهار علیهم السلام به درک شخصی بهای عظیمی دادند که تفکر مستقل داشته باشدوقران هردونظریه رادقیقا درجای خوداش بیان میکند وبهدرک شخص اهمیت زیادی میدهد کهغرب بعداز طی زمانی زیاد درتحقیقات علمی به اینتجه اسلامی – شیعی رسید که میبایست فرد استقلال فکری داشته باشدوخوداش بادرک عمی دقیق با استنباط برسد که امام صادق علیه السلام تاکید زیادی داشتند استنباط یکی از شاگردانرا شاگرد دیگری استنباط خوداش تلقی نکند انجا مقلد است نه مجتهد وان استنباط راقبول کردن بعنوان مقلد دارای شرایطی است ولی متاسفانه تاریخ تا امروز چنین رقم نخورده است وبسیاری که الگوئی را انتخاب کردند تحت تاثیرات عده ای واقع شدندکه انهاهم به حقیقت واقع مطلب پی نبردند وتحت تاثیرات معجزه کلام واقع شدند وسحرشدند مانندبت پرستان ودر اسلام علم فرد مورد سئوال وجواب وکنکاش قر ارخواهد گرفت ویک دلیل پیشرفت سابق اسلامت ا حدودی به همین علت بوده است-امروزه غرب دربعدی خرافات راتشخیص میدهد ودرابعادی تولیدخرافات میکندمانند داعش وبهائیت ومحافظه کاران وغیره-همه دانشمندان غرب به نسبی بودن علم معتقد هستند وسعی میکنند مداوم باتحقیقات وضعیت علم را روشنتر کنند-متاسفانه درغرب علوم انسانی که تاریخ اثبات کرده است به دلائل زیادیبسیارپیچیده است میخواهند باهمان روش علمی کلی به ان دست پیدا کنندکه درحقیقت از شناخت ظاهر جلوتر نمیروندزیرا به دریای متافیزیک برخوردمیکنند ودران میمانند که واقعیت ان چیست وانرادست نیافتنی میدانند-در غرب برای سه مورد- طلاق- خودکشی – ارتکاب جرایم بیش از هزار فاکتور را ازمایش کردند که مثلا علت طلاق شاید به اب وهوا ارتباط داشته باشد مثلا مردی از شرایط گرم با ز نی از شرایط سردازدواج کرده باشد این مشکل رابوجوداورده باشد وغیره به هیچ نیجه مطلوب نرسیدندقران میفرماید از روح که اساس انسان است اطلاعات کمی دارید-ادامه دارد